بادموهايش را به بازي مي گيردو منچشم بر هم مي نهموهمبازي باد مي شوم:گلوله اي نخ در مشتمي دومپاي برهنهدر پي بادبادکيکه چرخ مي خورددر بلند آبي آسمان.