با سلام.خسته نباشيد
يک جمله برايتان مي نويسم در اينکه متواضع وعالي هستيد شکي نيست ولي< فروتني بيش از حدتملق است >که شمانداري ديگر نبايد بيش از حد شکسته نفسي کني مثل اينکه با تحقير خودت بخواهي به ديگران بزرگي بخشي در روانشناسي هم اين مسئله صادق است گاهي براي اثبات نفي ميکنند خلاصه ما دوستي داشتيم هميشه ميگفت پير شدم و ديگران در جواب حتما ميگفتند نه اصلا اينطور نيست و خيلي هم جوان هستي وحالت شادي را در چشمهايش ميشد ديد روزي در جواب تصميم گرفتم بگويم واقعا راست ميگويي پير شدي وهمين کار را هم کردم اول خيلي ساکت نگاهم کردبعد با حالتي که اصلا فراموش نميکنم گفت خودت را دست انداختي من اصلا پير نشدم گاهي ديگران از ابراز نظر مخالف ما راضي ميشوند شما هم زياد تعارف نکن دستمايه اي غني داري ولي برخي نوشته هايت را حتما چند بار ويرايش کن پختگي برخي نوشته هايت را حيف ميکنند بقول خودتان نوستالوژي را در هوا ميزني پردازش آن خيلي مهم است...خودت دست کم نگيرو در مطالعه هايت روانشناسي را فراموش نکن اين يک تجربه است نه يک دستور نويسنده اي که بي تفاوت به وضع مردم نيست عميقا بايد ديد جامعه شناسي خود را با روانشناسي بياميزد هرچند بخواهد با خط خطي کردن شروع کند اميدوارم نويسنده خوبي شوي
_ سلام.
_ چطوري رفيق؟ خيلي هم فضولي خوبه، واسه گردش خون خوبه، ولي خداييش به حرف ديگران چيکار دراي؟ کار خودت رو تا جايي که به خودت و ديگران آسيب جدي و واقعي نميرسوني انجام بده، شاد باشي.
_ موفق و خوشبخت باش . اين يه دستوره.
((گاهي لحظه هايي پيش مياد كه توبايددرلحظه تصميم بگيري وهنوزنميدوني كدومش درسته؟كدوم راه؟واين يعني چيزي فراترازاختياردرلحظه اي كه من دارم))آفرين ! چه نكته قشنگي ! / شما هيچ وقت از خدا شاكي نميشين . چون اينو ميدونين كه چيزهايي هست كه فراتر از شعور انسانيه و اينو هم مي دونين كه خدا نمي خواد بنده هاش توي برزخ ترديد بيفتن ! ... اما چيزي كه شما ميگين يه جورايي شخصيه ! يعني ببينيد مثلا اون لحظه هايي كه ميگيد پيش مياد كه آدم بايد درلحظه تصميم بگيرد وهنوز نميدونه كدومش درسته؟ خب شايد من يا يه نفر ديگه همون شرايط رو تجربه كنن و بدونن كه كدوم راه درسته ! يعني ميخوام بگم اين مربوط به بحث اختيار نيست . به قدرت درك آدمها و توانايي شون توي خوب ديدن و خوب بررسي كردن قضايا بر ميگرده ! يكي بهتر بررسي ميكنه و عقلش رو به كار ميندازه و راه درست رو انتخاب ميكنه اما يكي ديگه بهر دليلي نميتونه بررسي كنه يا بررسي نميكنه و نتيجتا توي برزخ ترديد گرفتار ميشه !
اوهوم ... بيخيال شدن از قوانين گاهي جواب مي دهد ...
يه توضيح كوچولو در مورد اون فرمايشتون اگه اجازه ميديد اينجا بگذارم :
اول : خيلي خيلي خوبه كه عقايدتون رو با تحقيق و تدقيق به دست مياريد . درستش همينه ! كاري كه خيلي ها نميكنن و براشون اهميتي نداره ! / دوم : ما آدمها اطلاعاتمون در مورد مسائل مربوط به خودمون ناقصه ! ماها فقط ظاهر قضايا رو مي بينيم . اونم يه گوشه از ظاهر رو . بنابرين قضاوتمون در مورد اينكه يه جاده اي سرانجامش فقط ضرر و بدبياريه ، نميتونه درست باشه ! موافق نيستم كه ميگيد دوتا راه داريد كه هر دوش به ضررتونه و به صلاح نيست . چون اطلاعاتمون كامل نيست ، پس قضاوتمون هم نميتونه حرف آخر باشه . فقط خداست كه بر فراز همه افقها ايستاده و همه چيز در برابر او حاضره . اونه كه مي دونه و اطلاعاتش كامل و بي نقصه ! قران به ما ميگه (عسي ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم ...) گاهي فكر ميكنيد يه چيزي به ضررتونه ولي براتون خوبه و گاهي فكر ميكنيد يه چيزي به صلاحتونه ولي به ضررتونه ! / سوم : در مورد جبر و اختيار و مسائل مثل اون هم يه چيزي خيلي مهمه ! ببينيد اگه آدم اختيار واقعي نداشته باشه ، اين با حكيم بودن و عادل بودن خدا نميسازه ! خدا اگه توي كاراش حكمت و عدالت نداشته باشه منم اون خدا رو قبول ندارم ! خداوند هم حكيمه و هم عادل . اگه خدا مجبورتون كنه يه راهي رو بريد كه به ضررتون تموم بشه خب اين چه خدائيه كه حال بندهاشو ميگيره ؟ خدا اينجوريه ؟ ... مسلّمه كه نه ! خدا بنده هاشو نيافريد كه حالشونو بگيره و بهشون ضرر بزنه ! اگه اون مسئله كه ميگيد توش مجبوريم و اختيار نداريم ، مربوط به دنياتون باشه خب خدا كه اينطور نيست بندهاشو تو يه راهي بندازه كه دنياشون خراب بشه ! و اگه مربوط به آخرتتون باشه خب طبيعتا اينطور نيست كه خدا شما رو مجبور به گناه كنه و بعدشم به خاطر همون گناهي كه خودش مجبورتون كرده بود ، بياد عذابتون كنه ! اين كه خيلي كودكانه است ! ... اينها به نظر من توجيه نيست ! يه برهان و استدلال محكمه ! موافق نيستيد ؟