خداوند بي نهايت است و لامکان و بي زمان اما به قدر فهم تو کوچک مي شودو به قدر نياز تو فرود مي آيدو به قدر آرزوي تو گسترده مي شودو به قدر ايمان تو کارگشا مي شود
يتيمان را پدر مي شود و مادرمحتاجان برادري را برادر مي شودعقيمان را طفل مي شودنااميدان را اميد مي شودگمگشتگان را راه مي شوددر تاريکي ماندگان را نور مي شودرزمندگان را شمشير مي شودپيران را عصا مي شودمحتاجان به عشق را عشق مي شودخداوند همه چيز مي شود همه کس را...
به شرط اعتقادبه شرط پاکي دلبه شرط طهارت روحبه شرط پرهيز از معامله با ابليسبشوييد قلب هايتان را از هر احساس نارواو مغزهايتان را از هر انديشه خلافو زبان هايتان را از هر گفتار ناپاکو دست هايتان را از هر آلودگي در بازارو بپرهيزيد از ناجوانمردي ها، ناراستي ها، نامردمي ها ...چنين کنيد تا ببينيد چگونهبر سفره شما با کاسه اي خوراک و تکه اي نان مي نشينددر دکان شما کفه هاي ترازويتان را ميزان مي کندو در کوچه هاي خلوت شب با شما آواز مي خواند
مگر از زندگي چه مي خواهيد که در خدايي خدا يافت نمي شود؟؟؟
با سلام خدمت همكلاسي عزيزاز لطفتون ممنونم ،امروز كامنتتون رو ديدم ، "مافريادمان را ميزنيم شايد به اندازه ي صداي گذر مورچه اي ازديوار نباشد اما به اندازه ي همان لکه ي سياه روي ديوار کفايت ميکند "تفكر مورچه اي را بيشتر مي پسندم ، فرياد چرا ؟ بخوان و بفهم و دوباره بفهم ، اينست فرياد بيصدا كه دست كم مي توني مطمئن باشي كه كائنات را مي توني با جريان سيال ذهن آرام و قدرتمند خود همسو سازي ،بيشتر از زندگي لذت ببر و ذهن خودت رو از 4 به 3 و 5 نزديكتر كن . لكه سياه رو بي خيال شو و به روشنايي بينديش