• وبلاگ : كافه محلي است براي جمع شدن وسرچشمه آغاز زايش هرچشمه است
  • يادداشت : سفر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + موسي 
    امروز که اومدم کافه ديدم بعد از دو ماه روي در هنوز هم همون کاغذيه که نوشته "يک روزخواهم رفت..." احساس کردم که واقعا گذاشتي رفتي. ميدونم که براي خاطر " تمام آدميان، نفس هاي تنگ، بغض هاي فروخورده، لرزش لب هايي که براي فرياد زدن نفس کم مي آورند و چشماني که براي بي حيا شدن جرات دريدن ندارند" رفتن، ارزش تنها گذاشتن يک مشتري ساده رو داره.
    عمري نشستيم مثل آدماي نصفه نيمه به ياد پيروزي آدمياني که براي شکستنم شکست خورند چايي زديم و قليون دود کرديم حالا که در يک آنِ شلوغي آرام دنيا از خواب پريدي و عزم سفر رهايي از نيمه بودن ها کردي؛...نامرد تنها؟