سلام. وبلاگتونو خوندم. خيلي خوب و راحت مي نويسين، برعکس من!قلمتون خيلي صميميه. خيلي خوشم اومد. من قبلا خيلي تلخ مي نوشتم و بازديد کننده هام چند برابر الان که دارم ملايم تر مي نويسم بود. نمي دونم چرا؟! از اين بابت ناراحت نيستم. الان وبلاگ من ( يا به قول شما کافه من) چند تا بيشتر بازديد کننده نداره که همين چند نفر واسه من کافيه.
نوستالژي دفترچه تلفن مجبورم کرد که برم سراغ وسيله هاي قديميم و دفترچه تلفن کهنه و پاره ام و هزارتا خرت و پرت ديگه که دلم خيلي واسشون تنگ شده بود. خيلي حس خوبي داشتم چون من هم عاشق نوستالژيم مخصوصا نوستالژي با طعم کاغذ کهنه و قديمي!. ممنون کافه چي!
راستي يهچيز ديگه ! مواظب قصه گوي مهربون من هم باشيد.
موفق باشيد و شااااد.
بعضي از شماره ها رو بايد هزار مرتبه بنويسي .
بعضي ها رو هم يه كاري كني كه از قلم بيفته .
درود بر شما
راستش بيش از آن چه که مي پنداشتم لذت بردم
ما را هم کلي نوستالژي تزريق نموديد!
قلم تان استوار است، استوار تر باد.
مستمر باشيد
گاهي اوقات هم شماره هايي هست که نميشه فراموششون کرد و هي دلت مي خواهد پاکش کني اما نمي شود چون دلت از آنها رنجيده از چند متري هم مي گذريد اما زورتان مي آيد که به هم سلام کنيد حتي اگر توي يک خانه بزرگ شده باشيد با هم فاميل و همسايه و برادر باشيد ... اما اينبار نمي شود نه مي شود شماره اش را دوباره در دفتر نوشت و نه مي شود فراموشش کرد
من چند بار نظر گذاشتم ولي اينجا نديدم حذفش مي کني کافه چي؟
salam
lahazati nab ba dr.chamran
dar webe in haghir
yeketaaz
ya ali
گذشته هارو بريز دور رفيق
اين اتفاقات هست که زندگي رو ميسازه و الا اگر اتفاقات تلخ و شيرين نباشه زندگي معني پيدا نميکنه !
حالا شما بنداز کردن دفترچه تلفن