mp3 player شوکر

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <      1   2   3      >
 
+ ramin 
اين متن رو تو وبلاگ قبليم نوشته بودم نمي دونم ديده بوديش يا نه يه جورايي حس و حال سيب و سقوط و هبوط و حوا رو داشتم
-چشمانت را که مي بندي انگار گم مي شوي در هجوم تکرار تباهي ها و زمين زير پاي تو دهان باز مي کند. سقوطي بي فرجام، معلق در فضا، هر چه سرعت مي گيري انتهايي تصور نيست و عروج مي کني به اعماق زمين .

-چشم از دنيا مي بندي اما دنيا از تو چشم نمي بندد، کافيست يک لحظه تغافل، تا تاراج شوي به هرزگي هر آنچه که نيستي و نمي تواني باشي اما به پايت مي نويسند و باز خواست مي شوي .

حضوري بسان حاضر غايب در نمايي از کارزار آفرينش در وادي سقوط که سيب سرخ نداشته اش بايد تو را وسوسه بدارد و حواهايش مردگان و زندگاني شبيه همند و براي وصال با تو مثل معشوقه ها رخ مي آرايند، تو ميان باور و ترديد تبي گنگ سراغت مي آيد.

آخر به کدام گناه!

-دردت مي گيرد اما هيچ کجاي بدنت زخم بر نداشته، پيکرت را فرسوده و تار و مار مي خواهند. خوره اي به درونت رخنه کرده و مي خواهد که از درون متلاشي ات کند.

عجيب است هيچ حسرت و آرزوئي نداري ! ولي مبهوت هبوطي که شايد فرا رسد اما دريغ ! ، همچنان معلقي.

-لحظه اي ول مي شوم از هر چه هست، همه را هيچ مي انگارم ، به فاصله همان چشم بستن رها مي شوم در جريان بودنم و جاري مي شوم در ذهنم .

آه ، چه لذتي ! من آزاد آزادم، اينک اندک زماني تا تکرار تولدم باقيست.

چشم مي گشايم، من هستم.

پاسخ

من اينوعمومي اش كردم تاهمه مشتريابگن دست مريزاد.فقط سكوت ميكنم برااين نوشته تون
+ ramin 
متن وبلاگ من مي تونست ارتباط داشته باشه با جمله اي که استادت گفته اما الان که فکر مي کنم مي بينم نه تفسيرها متفاوته، متن من متني فلسفي بود در موضوع ميل و رانه، يه بحث فلسفي - روانشناسيه، فکر مي کردم با اون جمله ي استاد تو مي تونه قرابت داشته باشه، اما نه، تو آخرش ميگي ديگر نمي خواهمش اما من نميگم نمي خواهمش
بهر حال اين متن من با متن تو يه جورايي قرابت داشت شايد من نتونستم توضيح بدم شايدم هيچ قرابتي نداشت بازم نمي تونم توضيح بدم
در ضمن من که روانشناسم کي کسي رو تلکه کردم، ما جيب کسي رو نميتکونيم به همون جلسه اي 20 هزار تومن راضي هستم

پاسخ

ميدونين من نميگم بي ارتباط بود من ميگم معني اشون مقابل هم بودن.....روانشناساروبمانشناسونين...ماخودمون يكيشو داريم...حالاكاري به 20تومنتون ندارم نوش جونتوت.5دقيقه يه باراسم يه دردومرض وجك وجونور ميذاره رومون...صدرحمت به ماكه بازدرمورد سيمان فله ايو....حرف ميزنيم
+ چنگيز 

ميشه چنتا چايي تازه دم به مشتريا بدين؟درضمن انعام ما رو هم قابل بدونيد.

پاسخ

چايياي ماهميشه تازه دمن...انعامم بندازين توكاسه بابچه قسمت ميكنيم
+ چنگيز 

پاسخ

منظور؟
دوستي کلام زيباييست که هرکس درکش کرد ، ترکش نکرد

پيشاپيش عيدت مبارک[گل]
پاسخ

موافقم.ممنون عيدشمام مبارك
با قطعه ي گم شده بروزم
پاسخ

چشم ميام
+ م.م 
فروغ فرخزاد ميگه مي گويند سنگ سر را ميشکند ولي من تا خودم سرم به سنگ نخورد ونشکند باورم نميشود تو هم سرت را بزن بشکن انوقت باورت ميشود چه آتشي در نيستان مي افتد و شعله هايش تا کجاها دامنگير ميشود ولي تو هيچوقت از ياد مبر که هميشه انسان بوده اي وانسانيت را مراعات کرده اي اين کافي نيست؟؟؟
پاسخ

اما ازفروغ وتنهايي هايش.چندبارشنيده ام که گفته اند شبيه فروغم اما....شجاعت را درخود نميبينم.
+ يه دوست 

يه کوچولو ترس داره ولي بابا لوتي باش بزن به دريا به قول

احمدي نژاد ما ميتوانيم .

پاسخ

دارم سعي ميکنم
+ يه دوست 
سلام
قشنگ بودولي گفتن اون چيزي که بايد هميشه سخته،خودتم ميدوني!
بايد شجاع باشي، بعضي وقتا نمي ارزه ولي گفتني رو بايد گفت اگه نگي گير ميکنه تو گلوت و ....
سيبا حتي اگه خوشمزه نباشن ميخوريمشون چون بشر بايد تجربه کنه تا بفهمه
کل زندگي اونقدر ارزش نداره که به خاطر احتمال خوشمزه بودن يا نبودن سيب سرنوشتو گاز نزني
مطمئن باش هر اتفاقي که ميفته بهترين اتفاقه و افسوس نخور
پاسخ

سلام.مرسي خودتم ميدوني همه ايناروفوتم اما امان از ترس لعنتي
+ م.م 
قشنگ نوشتي ولي يه جورهايي انگار ميترسي از اتفاقي که دارد مي افتدوبايد هم بيفتد تا گريه نکني يعني به مرحله گريه کردن نرسي هنوز واقعا عاشق نشدي من همين زميني اش را ميگويم به سمبل ها کاري ندارم دل به دريا بزن ...بخدا عشق به رسوا شدنش مي ارزد.......
پاسخ

ميدانم....ميدانم...ميدانم......ميترسم ازرسواشدن.
+ ramin 
پس اين آبجوي ما چي شد؟ اي بابا اينجا کافه است يا قفه خانا
پاسخ

لااله الالله.آخرش دراين کافه روتخته ميکنينا
جالب بود
پاسخ

ممنون.امافقط همين؟
+ حسين 

پاسخ

اين چيه بچه
+ چنگيز 
من يه مشتري لالم چطوري سفارش بدم چي ميخوام ؟
پاسخ

ميتونين بنويسين.اگه سوادندارين بگين کافه چي زبان کرولالي يادبگيره
+ Ramin 
در مورد اين جمله:
استادم يکبارنوشته بود: "ميگردم وميگردم وپيدا ميکنم وبعد فکرميکنم که ديگرنميخاهمش."

بزودي در وبلاگم مطلبي راجع به اين جمله خواهم نوشت، حتما بخوان

راستي تو کافه نوشيدني پيدا نميشه، امشب مي خوام مست بشم
پاسخ

استغفرالله.مگه اومدين تايلند.اينجافقط يه کافه ي قديميه...منتظرنوشته تون هستم
 <      1   2   3      >