کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
فضولی کارخوبی نیست ،تااین حد ازمودب بودن رامیدانم اما زیرذره بین کردن مردم درترمینال میتواند بزرگترین پرکننده ی ثانیه ها بیشمارتان درترمینال باشد ، یک جایی خواندم تنهادرایران است که مردم موبایل دستشان میگیرند ودریک مکان عمومی بدون اجازه ازهمه کس عکس می اندازند.
نمیدانم چراوقتی دیدمش خوشم آمد...چقدربیخیال به اطرافش بدون توجه به آنچه میگذرد.بدون توجه به آدم هایی که میدوند،دادمیزنند ،خودشان راگرفته اند وبانوک دماغشان درگیرند_اوزلرینه دییپ لر_ یامثل من نخ مردم رادستشان گرفته اند ورفته درکارشان...چقدربا آرامش چایش رامیخورد ،برایش مهم نبود کسی نگاهش میکند نباید هورت بکشد ،نبایدقندش راداخل چاییش خیس کند ،نباید قندش راخرت خرت بجود...کاش ماهم بی خیال میشدیم ....بیخیال خیلی از قوانین فیثاغورثی که نمیدانم به چه دردم میخورد که آن زمان مجبوربودم همیشه مجذور وتررابامجموع مجذور دوضلع دیگر مساوی بیاورم.
عکسهایی که درادامه میبینید تنها باتوجیه اینکه بنده خواسته ام ثانیه هایم رادرترمینال پرکنم واتهام ایرانی بازیم رابپذیرم توجیه پذیر نیستند...پس...بایدبگویم این عکس هاازیک پسربچه ی کمبزه فروش درترمینال است _بمن ربطی ندارد که کمبزه وفروختنش چه ربطی به ترمینال دارد_درهمین جاازآن آقاعذرمیطلبم ومیگویم اگربجرم دختربی حیابودن وگیس بریده بودن بدلیل حرف زدن بایک پسربچه ی کمبزه فروش متهم نمیشدم حتماجلو آمده اجازه میگرفتم ،گرچه فکرنکنم آن موقع عکس هابااین حالت طبیعی می افتادند اماخب بی ادب بودن رفتارم را میپذیرم ،درآخرهم احتمالا یک کیلو کمبزه باوجوداینکه اصلا دوست ندارم میخریدم وتا خانه بارکش میکردم به عنوان سوغات فضولی...
مادرمادریم زنی بود ساده ومهربان ،از آن پیرزنهایی که تنهاییشان راباحرف زدن پرمیکردن تادوتا گوش گیر می اورد....بعدیک ساعت تازه میگفت اصلا حرفم این نبود _سوزوم بودییدی _مخلص کلام مادر ودوباره شروع میکردتادوساعت دیگر ....
فکرکنم سنم که بالاترمیرود شبیه او میشوم ....
مشتریان محترم فقط خواستم این عکس هارابگذارم تا ..
Design By : Pichak |